تأمین سرمایه برای برای بیشتر استارتاپها بزرگترین مانع است. بدون داشتن یک راه مناسب یا نقشهی با جزئیات دقیق برای تأمین سرمایه، خطر ورشکستگی در کمین است. تعداد بسیار زیادی از استارتاپها قربانی کمبود نقدینگی شدهاند، و تمام آنها نیز نمیتوانند با استفاده از کارت اعتباری به عنوان راه فرار این مشکل را حل کنند. یک استارتاپ در روزهای اولیه چطور میتواند سرمایهاش را تأمین کند، بهخصوص در زمانی که تأمین سرمایه از طریق سرمایه گذاران خطرپذیر هر روز مشکلتر میشود؟
در دههی گذشته، روشهای جدید ایجاد کسبوکار به علاوهی تکنولوژیهای جدیدی که موانع ورود کارآفرینان باانگیزه به کسبوکار را کاهش میدهند باعث افزایش بسیار زیاد تعداد استارتاپها شده است. با وجود این که شروع کردن یک کسبوکار بسیار راحتتر از گذشته است، مشکلاتی که استارتاپها با آنها مواجه میشوند بسیار دشوارتر شده است.
بنابراین شما برای تأمین سرمایهی استارتاپتان نیازی جدی به پیدا کردن راههای جدید دارید و راه قدیمی تأمین سرمایه از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر نمیتواند پاسخگوی نیازهای شما باشد؛ همچنین این راه برای هر کسبوکار جدیدی نیز مناسب نیست.
خوشبختانه در زمینهی سرمایهگذاری شاهد نوآوریهای جدیدی مانند تأمین سرمایه جمعی هستیم که گزینههای استارتاپهای محتاج به تأمین سرمایهی اولیه را بسیار بیشتر کرده است.
در این پست قصد دارم مزایا و معایب دو راه اصلی تأمین سرمایه – از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر و تأمین سرمایه جمعی – را بیان کنم و به تأمین سرمایه جمعی سهامی، تغییر جدیدی که در دنیای سرمایهگذاری بهوجود آمده و معتقدم که میتواند برای کارآفرینان مشتاق بسیار سودمند باشد، بپردازم.
با ما همراه باشید تا گزینههای اصلی تأمین سرمایه برای استارتاپتان را به شما معرفی کنیم تا بتوانید بهترین راه برای خودتان انتخاب کنید.
شروع کردن یک کسبوکار بسیار آسانتر از گذشته است، اما همچنان برای این کار به پول نیاز دارید
پیش از توضیح دادن گزینههای موجود، لازم است توضیح بدهیم که چشمانداز تأمین سرمایه در سالهای اخیر چطور تغییر کرده است و در نتیجه چرا تأمین سرمایه به کاری ضروریتر و رقابتیتر تبدیل شده است.
اول از همه، افزایش ابزارهای در دسترس باعث شده که استارتاپها بتوانند راحتتر شروع به کار کنند. امروز شما با 50 هزار دلار به سادگی میتوانید یک محصول پذیرفتنی حداقلی بسازید، حتی اگر هیچ مهارتی در برنامهنویسی نداشته باشید. میتوانید از Upwork نیرو جذب کنید، چند اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی را استخدام کنید، و اگر مثل الکیس اوهاینیان سایت ردیت با زندگی کردن با نودلهای رامن Protein Fund مشکلی ندارید، میتوانید حتی بودجهتان را بیشتر هم بکنید! شروع به کار راحتتر از گذشته است و حالا شما تنها باید روی یک دکمه در سرویس وب آمازون کلیک کنید تا تخمین بزنید که فرایند رشدتان از چه زمانی شروع میشود.
همچنین شاهد پیدایش متد «استارتاپ ناب» برگرفته از کتاب استارتاپ ناب اریک ریز هستیم. به گفتهی ریز «استارتاپ ناب راهی جدید برای نگرش به توسعهی محصولات نوآورانهای است که همزمان روی تکرار سریع، بینش مشتریها، نگرشی عظیم، و انگیزهی بسیار زیاد تأکید میکند.»
نمودار زیر مستقیماً از این کتاب استخراج شده و خلاصهی خوبی از آن را به نمایش میگذارد:
استارتاپها، شتابدهندهها و مراکز رشد از متد استارتاپ ناب استقبال کردهاند و این متد راهش را حتی به جنبههایی از زندگی سازمانی نیز باز کرده است.
حالا شش سال است که با ظهور تکنولوژیهای جدید و متد استارتاپ ناب شاهد ظهور شرکتهای «شکست سریع، رشد سریع» هستیم. هزاران مؤسس حالا ميتوانند «امتحان کنند» و محصولی را بسازند. کارها آسانتر شده است، اما این یعنی سرمایهگذاران خطرپذیر به شکل گذشته در مراحل اولیهی استارتاپها به آنها ملحق نمیشوند.
در همین زمان، استارتاپها به دنبال پیدا کردن راه حل برای مشکلات بلندپروازانهتری هستند. مرحلهی اولیهی یک استارتاپ که در آن ایدههای جدید تست میشوند و بارها امتحان میشوند طولانیتر شده است. بنابراین سرمایهی بیشتری برای شروع کار لازم است و به دلیل افزایش احتمال اشتباهات، راه طولانیتری در پیش است.
من شک دارم که فلسفهي استارتاپ ناب به زودی به شکل اساسی تغییر کند، اما فکر میکنم که استارتاپها در پنج سال آینده برای حل مشکلات پیچیدهتری تلاش خواهند کرد و این کار به سرمایه، تجربه و زمان بیشتری نیاز دارد. استارتاپ ناب از بین نرفته است، اما ممکن است مرحلهي اولیهی استارتاپها بسیار بیشتر طول بکشد و چالشبرانگیزتر باشد.
اگر مرحلهی اولیه طولانیتر باشد، آیا سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند با سرمایهی اولیهی بیشتری از جامعهی استارتاپی پشتیبانی کنند، یا به روش دیگری برای کمک به نسل جدید مؤسسان استارتاپها نیاز خواهیم داشت؟
تأمین سرمایه جمعی را شروع کنید.
چگونه سرمایهی استارتاپ را تأمین کنیم: از طریق تأمین سرمایه جمعی، سرمایهگذاران خطرپذیر، یا روشی جدید؟
همانطور که احتمالاً میدانید، تأمین سرمایه جمعی در واقع پلتفرمی است که کارآفرینان و مؤسسان از طریق آن میتوانند لیست محصولات و ایدههایشان را در کمپینی 30 روزه قرار بدهند و افرادی که به آنها علاقهمندند میتوانند محصولات را پیشسفارش بدهند و یا با اهدای کمک مالی از آنها حمایت کنند.
شرکتهایی که در این مرحله هستند معمولاً به دنبال تأمین سرمایه از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر، وامهای بانکی، وام سهامی یا کمک خانواده و دوستانشان هستند. تأمین سرمایه جمعی میتواند راه مشتریان احتمالی را به شرکت شما باز کند و همزمان با آن میتوانید از خانواده و دوستانتان درخواست کمک کنید.
استفاده از روش تأمین سرمایه جمعی در استارتاپها مزایا و معایبی دارد، و معمولترین سؤالهایی که در این مورد میشنوم این است که: آیا تأمین سرمایه جمعی و سرمایهگذاری خطرپذیر میتوانند در کنار هم وجود داشته باشند؟ آیا یکی از این روشها بهتر است؟
پاسخ من این است که هر کدام از این روشها میتوانند در طول زمان برای هدفهای متفاوتی مفید باشند و کارآفرینان تازهکار و باانگیزه باید وقتی را به درک هر دوی این رویکردها اختصاص بدهند. همچنین رویکرد جدید و در حال رشدی نیز وجود دارد که به عقیدهی من روزی میتواند حتی بهتر از سرمایهگذاری خطرپذیر عمل کند. نام این روش «تأمین سرمایه جمعی سهامی» است و در پلتفرمهای جدیدی مانند Crowdcube به حمایتکنندگان این امکان را میدهد که صاحب سهام استارتاپها شوند.
هیچ فرمولی برای موفقیت در تأمین سرمایهی اولیه وجود ندارد، پس بیایید به اتفاقات مثبت و منفی که برای مؤسسان استارتاپهایی که از طریق این کانالهای تأمین سرمایه اقدام به جذب سرمایهکردهاند بپردازیم:
- تأمین سرمایه جمعی (Kickstarter، Indiegogo، GoFundMe)
- سرمایهگذاری خطرپذیر (Accel Partners، Index Ventures)
- تأمین سرمایه جمعی سهامی (Crowdcube)
بیایید شروع کنیم.
تأمین سرمایه جمعی
پنج سال پیش تأمین سرمایه جمعی بازاری نسبتاً کوچک بود که تازهکارها در آن سرمایهی مورد نیاز پروژههای کوچک در هر زمینهای، از موسیقی جدید گرفته تا مایکروویوهای هوشمند، را تأمین میکردند. امروزه پلتفرمهای کمپین مانند Kickstarter و GoFundMe راهی ساده و مؤثر برای افزایش آگاهی و تأمین سرمایهی شرکتها ارائه میکنند.
Pebble یکی از کمپانیهای مورد علاقهی من در دنیاست – یک کمپانی ساعت هوشمند پیشرو که بیش از 2 میلیون ساعت هوشمند را به سراسر دنیا فرستاد. این کمپانی همهچیز داشت؛ مجموعهی بسیار خوب محصولات، تیم رویایی توسعهدهندگان، و هزاران اپلیکیشن در اکوسیستم ساعتهای هوشمندش. Pebble توسط پلتفرم تأمین سرمایه جمعی Kickstarter 43.4 میلیون دلار سرمایه جذب کرد و رکورد بیشترین سرمایهی جذبشده را شکست. این کمپانی دو سال از رقبایش جلو افتاد و طرفداران جوان سرسختی پیدا کرد.
کاری که Pebble به درستی انجام داد را شما هم میتوانید انجام بدهید
اجازه بدهید خلاصهای از زمانی که سرمایهی Pebble تمام شد، نمیتوانست نظر سرمایهگذاران خطرپذیر را جذب کند، و مجبور شد داراییاش را به Fitbit که رقیبش بود بفروشد را تعریف کنم. Pebble به این دلایل توانست در تأمین سرمایه جمعی موفق شود:
- تحت پوشش یک شتابدهنده قرار گرفت. اریک میگیکوفسکی، مؤسس Pebble، تحت پوشش Y Combinator قرار گرفت و این موضوع اعتبار مؤسس و محصول را بیشتر کرد. حمایتکنندگان بیشتر از هر چیزی میخواهند مطمئن شوند که شما کاری را که میگویید، انجام میدهید و تحت پوشش یک شتابدهنده بودن تا حدی این اطمینان را به وجود میآورد. در حال حاضر صدها شتابدهنده هستند که به دنبال مؤسسان استارتاپها هستند و به آنها ارائهی مشوقهایی مانند شبکه، مشتری و سرمایه پیشنهاد میکنند. Y Combinator، 500 Startups و TechStars شتابدهندههای معروف آمریکا هستند.
- محصولی مشتریمحور داشت. محصولات مشتریمحور موضوعی است که در Kickstarter مورد توجه قرار میگیرد. اسکیتبوردهای الکتریکی، پهپادها، بازیهای ویدیویی، لیبلهای مد، فیلمها و موسیقی پروژههای بسیار موفقی هستند که در سایتهایی مانند Kickstarter و GoFundMe از آنها حمایت میشود.
- ویدیوی مفهومی سادهای داشت. ویدیوی اولیه صریح و کمی خندهدار بود و هیچ اطلاعات بیهودهای در آن وجود نداشت.
موفق شدن در تأمین سرمایه جمعی نشاندهندهی نیاز بازار است، برندسازی شما را مؤثرتر میکند، و سرمایهی فوری تأمین میکند که این سه مورد برای استارتاپها از مهمترین ملاکهاست. اما اوضاع همیشه اینقدر خوب نیست. همهچیز باید در تعادل باشد.
این لیست من از مزایا و معایب جذب سرمایه از طریق پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی مانند Kickstarter است.
مزایا
- جذب سرمایه آسان. شکی نیست که تأمین سرمایه جمعی راهی آسان برای دسترسی پیدا کردن به مجموعهی متنوعی از سرمایهگذاران و حمایتکنندگان است.
- بسیار سریع. بیشتر کمپینها 30 روز طول میکشند. موفقترین جذب سرمایه طی چند ساعت اولیهی پس از راهاندازی کمپین انجام میشود.
- جذب سریع مشتری. همانطور که قبلاً به آن اشاره کردم، موفقترین کمپینهای تأمین سرمایه جمعی مشتریمحور هستند. معمولاً زمانی که از یک شرکت مشتریمحور حمایت میکنید، در واقع محصولشان را با قیمتی پایینتر پیشسفارش میکنید یا به پیشنهاداتی دسترسی پیدا میکنید که در حالت عادی نمیتوانید به آنها دسترسی داشته باشید.
- اعتبار. اعتبار محصول یا خدمات شاید مهمترین شاخصهي یک استارتاپ باشد. صحبت کردن در مورد آمادگی بازار یکی از نکات مهمی است که باید در زمان صحبت با سرمایهگذاران به آن بپردازید.
معایب
- کمبود مشاوران باتجربه در تیم. یکی از مهمترین دلایلی که باعث شکست استارتاپها میشود عدم صلاحیت است و این موضوع عجیبی نیست. بسیاری از مؤسسان تا به حال هیچ شرکت یا تیمی را اداره نکردهاند و نمیدانند که در شرایط خاص باید چه کارهایی را انجام بدهند. بیشتر سرمایهگذاران باتجربه هیئتمدیرهای معتمد را منصوب میکنند که تجربهشان را با تیمهای جوان به اشتراک میگذارند. در تأمین سرمایه جمعی، باید به خودتان اتکا کنید.
- چیزی که در زمانی که با دوراهی مواجه میشوید اتفاق میافتد. تمام استارتاپها با دوراهیهایی مواجه میشوند که در آنها باید تصمیم بگیرند به کدام طرف حرکت کنند. این دوراهی ممکن است در مورد کشور بعدی باشد که در آن کارتان را گسترش میدهید، یا در مورد ویژگی بعدی محصول، و یا حتی تغییر دادن مسیر از ایدهی کنونی شرکت. معمولاً در این مواقع باید با افرادی صحبت کنید که قبلاً این مسیر را طی کردهاند. باید افرادی معتمد در اطرافتان داشته باشید که از آنها مشاوره بگیرید.
- شرم در زمان شکست. کمپینهای تأمین سرمایه جمعی برای عموم باز و قابل مشاهده است. اما هنگامی که در حال پیدا کردن سرمایهگذار هستید، میتوانید با سرمایهگذاران زیادی ملاقات کنید و بیشتر این فرایند توسط مذاکرات خصوصی و دور از دید عموم انجام میشود.
- نرخ شکست پس از موفقیت بسیار بزرگ در تأمین سرمایه جمعی. و حالا به سرنوشت Pebble برمیگردیم. این موضوع همهگیر با بیشتر شدن انتظارات برای موفقیت شدن کمپینهای تأمین سرمایهی بزرگ همواره هشداردهندهتر از قبل میشود. شرکتهای Pebble، Lily (سازنده پهپاد)، Skully (سازنده کلاههای ایمنی واقعیت افزوده)، Plastc (سازنده کارتهاس هوشمند) شرکتهایی بلندپرواز هستند که بیش از 10 میلیون دلار سرمایه جذب کردهاند، اما امروزه دیگر وجود ندارند. بعضی از آنها حتی یک محصول هم برای حمایتکنندهای نفرستادند.
شکی نیست که پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی مانند Kickstarter راهی ساده به مؤسسان ارائه میکنند تا بتوانند ایدههایشان را برای مخاطبین اولیه به نمایش بگذارند.
اگرچه سرمایهگذاران خطرپذیر بیشتر مواقع از سرمایهگذاری در کمپانیهایی که از طریق پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی سرمایه جذب کردهاند خودداری میکنند. دلیل این موضوع از مانترای سرمایهگذاری شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و عدم تمایل آنها برای سر و کار داشتن با مجموعهی بزرگی از سهامداران بیتجربه نشأت میگیرد.
حالا که متوجه شدیم تأمین سرمایه جمعی قادر به انجام چه کارهایی است و تنشهای احتمالی این روش با سرمایهگذاران خطرپذیر چیست، بیایید در مورد موضوعات همهگیر اخیر در جامعهی سرمایهگذاران خطرپذیر صحبت کنیم و ببینیم که سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند چه چیزی را به استارتاپ شما اضافه کند که تأمین سرمایه جمعی قادر به انجام آن نیست.
سرمایهگذاری خطرپذیر
سرمایهگذاری خطرپذیر دهههاست که یک مدل کسبوکار ثابتشده است، اما معمولاً مزایای آن بیشتر از سرمایه نقدی است. سرمایهگذاران خطرپذیر مشاور و نتورکرهای حرفهای و باتجربهای هستند. همکاری با یک سرمایهگذار خطرپذیر باتجربه و مشهور میتواند استارتاپ شما را با چیزی بیشتر از پول تغییر بدهد. برای مثال به تیم اولیهی تسلا (Tesla) نگاهی بیندازید.
تسلا در سال 2003 توسط مارتین ابرهارد و مارک تارپنینگ که سرمایهی کمپانی را تأمین کردند تأسیس شد، تا زمانی که ایلان ماسک با 7.5 میلیون دلار سرمایه وارد شرکت شد. ابرهارد و تارپنینگ نامهای برای سهامداران آماده کرده بودند که اگر معاملهی بین ماسک و تسلا انجام نشود، تسلا نمیتواند تا بعد از فصل تعطیلات به کار ادامه بدهد. تصور اشتباه بزرگی که افراد دارند این است که اضافه شدن ماسک به عنوان یک سرمایهگذار در تسلا تأثیر گذاشت.
این کمپانی در سال 2013 با فراز و نشیبهایی مواجه شد و ماسک مجبور شد سرمایهی بیشتری را به کمپانی وارد کند تا بتواند به کار ادامه بدهد، و با سرگی برین و لری پیج از کمپانی گوگل برای سرمایهی پشتببان مذاکره کرد.
بعضی از بزرگترین کمپانیهای دنیا برای فراهم کردن ارتباطات شبکهای، تجربه و ارائهی راهی به سمت موفقیت به سرمایهگذاران تکیه کردهاند.
من در مواقع بسیار زیادی برای به اشتراک گذاشتن ایدهها، پیدا کردن ارتباطات کاری و به طور کلی برای آرامش روانی با سرمایهگذاران خطرپذیر تماس گرفتهام. شما در تأمین سرمایه جمعی به شکل سنتی فوراً نمیتوانید به مشاورها دسترسی داشته باشید.
اما چطور میتوانید با یک سرمایهگذار خطرپذیر همکاری کنید؟
سرمایهگذاران خطرپذیر برای پول درآوردن و سرمایهگذاری در کمپانیهای نوپا، با ریسک بالا و سود بالا کار میکنند. آنها در پروژههایی سرمایهگذاری میکنند که به نظرشان ارزشمند یا همسو با مانترای سرمایهگذاری شخصیشان است. اگر با مسیر پیشرفت یک شرکت موافق نباشند، از تأثیرشان برای هدایت شرکت به سمت طرز تفکر خودشان استفاده میکنند. این یکی از دلایلی است که باعث میشود افراد برای همکاری با یک سرمایهگذار خطرپذیر محتاط باشند.
اگرچه بر اساس تجربیات من معمولاً مزایای این همکاری بیشتر از معایبش است.
مزایا
- سرمایه. روشن است که میزان سرمایهی سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً بسیار بیشتر از وام سرمایه و تأمین سرمایه جمعی است. بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر پورتفولیوهایی دارند که در آنها میلیاردها دلار معامله شده است.
- تجربه و شبکه. سرمایهگذاران خطرپذیر افرادی حرفهای هستند و معمولاً یک یا چند کسبوکار موفق را راهاندازی کردهاند. تجربه معمولاً میتواند با خود فرصتهای جدید، استراتژیهای منطقی، و رویکردهایی متفاوت به همراه بیاورد.
- توانایی کمک در شرایط سخت. درست مثل شرایطی که برای تسلا پیش آمد، سرمایهگذاران خطرپذیر در دوران سخت کمپانیها به آنها پیشنهاد تأمین سرمایه یا ارائه وام یا خرید سهام میدهند. کمپانیهای اپل، تسلا و اوبر نیز در شرایط سختشان به کمک سرمایهگذاران خطرپذیر تکیه کردهاند.
- ارزش. استارتاپهایی که از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر سرمایه جذب میکنند به سرعت به اعتبار میرسند. اگر یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر مشهور و خوب از شرکت شما حمایت کند، فرصتهای شراکت، کاربران نهایی، و حتی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر دیگر نیز به همکاری با شرکت شما علاقهمند میشوند. در نتیجه اوضاع به طور کلی بهتر میشود.
معایب
- کارشکنی ناخواسته. اگر با شرایط سخت مواجه شوید، بازار متناسب و آماده نداشته باشید، و یا به سمت ورشکستگی بروید، سرمایهگذاران خطرپذیر بلافاصله واکنش نشان خواهند داد. اگر شرکت شما شکست بخورد، سرمایهگذاران خطرپذیر به دنبال فروش داراییها و «بازپرداخت» سرمایه خودشان میروند.
- از دست دادن کنترل. زمانی که همکاری با سرمایهگذاران خطرپذیر را میپذیرید، در واقع سرمایهگذاران بخشی از سهام شرکت شما را میخرند. اگر به جذب مقدار زیادی سرمایه نیاز داشته باشید، میزان سهام خودتان کاهش پیدا میکند. تأمین سرمایه جمعی سنتی به جای فروش سهام از پیشسفارش کردن محصولات استفاده میکند.
- بخشنامههاس استراتژیک. بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر با مجموعهای از سرمایهگذاران پشتیبان که سرمایه شرکتهایشان را تأمین میکنند همکاری ميکنند. بسیاری از این سرمایهگذاران پشتیبان علاوه بر درخواستهای معمول، درخواستهای خاص خودشان را هم دارند: برای من سود به دست بیاور. دیده شده که سرمایهگذاران خطرپذیر سازمانی مانع به دست آوردن مالکیت داراییهای دیگر یا پروژههای جذب سرمایهای میشوند که میتوانسته برای کمپانی یا مؤسسان آن سودمند باشد.
- شرایط غیر استاندارد. بعضی از سرمایهداران خطرپذیر با پیشنهاد دادن شرایط غیر استانداردی که از سرمایهگذاری آنها محافظت میکند، از خطر کردن شانه خالی میکنند. اگر شرایط خلاف انتظارات سرمایهگذاران خطرپذیر پیش برود، آنها در صندلی راننده هستند و هر کاری را که بخواهند انجام میدهند. یکی از شرایط معمول و خطرناک شرط «حق رد کردن پیشنهاد مالکیت شرکت» است که گزینههای شرکت برای مالکیت یا جذب سرمایه در آینده محدود میکند.
مورد بعدی یک رویکرد تأمین سرمایه تقریباً جدید است که در زمانی که اقتصادهای دنیبا به دنبال راهی برای بزرگ کردن جامعهی استارتاپها هستند، مورد توجه قرار گرفته است. این روش به روش پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی که در بالا در مورد آن صحبت کردیم شبیه است، و نام آن «تأمین سرمایه جمعی سهامی» است.
تأمین سرمایه جمعی سهامی
پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی سنتی کمپینهایی در مورد محصولات شما را تبلیغ میکنند، و زمانی که از یک کمپین حمایت کنید در واقع آن محصولات را پیشسفارش میدهید. تأمین سرمایه جمعی سهامی هم میتواند این کار را انجام بدهد. اگرچه، زمانی که از یک کمپین تأمین سرمایه جمعی سهامی حمایت میکنید در واقع محصولات را پیشسفارش میدهید و همزمان با آن در کمپانی مورد نظر سهام میخرید.
از آنجایی که تأمین سرمایه سهامی لایهی دیگری به پیچیدگی مدل کسبوکار اضافه میکند و فرصتهای سرمایهگذاری در آن به جای آلبومهای موسیقی، پروژههای ژورنالیسم یا عکاسی به کمپانیهای دارای محصول محدود میشود، پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی مانند Kickstarter خیلی به این زمینه وارد نشدهاند.
به تأمین سرمایه جمعی سهامی بپیوندید.
Monzo یکی پیگر از کمپانیهای مورد علاقه من است – یک بانک دیجیتال در بریتانیا برای افرادی که تلفنهای هوشمند دارند. ایدهی آن ساده است، اما ساختن یک بانک یکی از چالشبرانگیزترین کارهاست، مگر این که با رقبایتان بسیار تقاوت داشته باشید. این چیزی است که Monzo روی آن حساب کرده است.
Monzo از اواسط سال 2015 شروع به کار کرد و تا ابتدای سال 2017، از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر 30 میلیون پوند سرمایه جذب کرده بود. بنابراین چرا Monzo نیاز به تأمین سرمایه جمعی داشت؟ برای این که میخواست یک بانک جمعی باشد و اجازه بدهد که مشتریهایش وارد بازی شوند.
بنابراین Monzo در ماه گذشته در Crowdcube که پلتفرمی برای تأمین سرمایه جمعی است و به حمایتکنندگان امکان مالکیت بخشی از سهام استارتاپها را میدهد، یک کمپین راهاندازی کرد. کمپین Monzo به سرمایهگذاران پیشنهاد میداد که در کمپانی سرمایهگذاری کنند و مبلغ هدف آن 2.4 میلیون پوند بود. کمپین پس از 20 دقیقه بسته شد، اما مؤسسان اجازه دادند که تأمین سرمایه کمی بیشتر طول بکشد و پس از یک ساعت، مبلغ 22 میلیون پوند سرمایه جذب شده بود.
این بزرگترین مبلغی است که در طول تاریخ تأمین سرمایه جمعی جذب شده و رکورد 10 میلیون دلاری Pebble در Kickstarter را شکسته است.
این کمپین Monzo در سال 2017 در Crowdcube است:
Crowdcube در بهترین زمان، در بهترین مکان بود و زمانی که سختگیری دولت بریتانیا در قوانین و مقررات مربوط به سهام کمتر شد، موفقیت این کمپانی بیشتر شد. از آنجایی که با سهام سر و کار داریم و Crowdcube پیش از راهاندازی کمپین ارزیابیهای بایسته را انجام میدهد، ثبت نام کردن در این پلتفرم کمی بیشتر طول میکشد. اما این مدل نوظهور تأمین سرمایه پتانسیل زیادی دارد.
تصور اولیه در مورد تأمین سرمایه جمعی سهامی این است که این روش تنها برای کمپانیهای در مرحله رشدی است که به دنبال «افزایش» سرمایه نقدیشان هستند. این درست نیست، چرا که بسیاری از کسبوکارها با استفاده از Crowdcube اقدام به راهاندازی اولیه کردهاند و کمپینهایی را شروع کردهاند که اگر در Kickstarter بود هم میتوانست به همین اندازه موفق باشد.
یکی از تفاوتهای اصلی این دو روش این است که Crowdcube برای سرمایهگذاری به دنبال جذب سرمایهگذاران خطرپذیر است، چرا که بیشتر ارزیابیهایی که معمولاً توسط سرمایهگذاران خطرپذیر انجام میشود به عنوان بخشی از کمپینها آماده و در دسترس است.
یکی از مزایای مشترک در هر دو متد تأمین سرمایه جمعی این است که برای سرمایهگذاری در آنها لازم نیست میلیونر باشید. من در چند استارتاپ سرمایهگذاری کردهام، و حداقل سرمایهگذاری در آنها به صورت میانگین 25 هزار دلار بوده است. در تأمین سرمایه جمعی میتوانید حتی با 25 دلار سرمایهگذاری کنید. مقررات بعضی از کشورها میگوید که حداقل مبلغ سرمایهگذاری باید 2000 دلار باشد، اما این مبلغ در مقایسه با 25 هزار دلار مبلغ بسیار زیادی نیست. طبیعی است که خانواده و دوستانتان بخواهند به شما کمک کنند و پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی سهامی به دوستانتان راهی آسان برای حمایت از شما معرفی میکنند.
بیایید ببینیم که Monzo در استفاده از Crowdcube چه کارهایی را درست انجام داد.
- محتوای رسانهای مؤثر. Monzo در بلاگنویسی بسیار فعال بود، در کانالهای ارتباطی عمومی فعالیت میکرد و به صورت مدوام از شبکههای اجتماعی برای اطلاعرسانی استفاده میکرد. Monzo به عنوان بخشی از محتوایش، پستی ساده در مورد پیشرفت، چشمانداز و رشد کاربران کمپانی درست کرد.
- در دسترس قرار دادن مستندات ارزیابی بایسته. Monzo مستندات سازمانی، حسابهای مالی و مستندات ارزیابی بایستهی زیادی را در دسترس افراد قرار داده بود. بسیاری از این مستندات مربوط به پروژههای تأمین سرمایه گذشته بود.
- تأمین سرمایه از پیش. این یک نکتهی مهم است. اعتبار مهمترین فاکتور چرخههای سرمایهگذاری است. اگر اعتبار نداشته باشید، باید نشان بدهید که کاربرانتان رشد بسیار زیادی دارند یا شرکای فوقالعادهای دارید. Monzo هر دوی این فاکتورها را در اختیار داشت و پیش از جذب 1 میلیون پوند در Crowdcube، 7 میلیون پوند از طریق پلتفرمهای Seed و Series A جذب کرده بود.
مزایا و معایب تأمین سرمایه جمعی و تأمین سرمایه جمعی سهامی شبیه هم است. بنابراین تصمیم گرفتم که به جای آن در مورد تفاوتهای فرایند تأمین سرمایه جمعی سهامی توضیح بدهم.
تأمین سرمایه جمعی سهامی چطور کار میکند:
- شروع. استارتاپ شما یک پروفایل آنلاین ایجاد میکند و یک کمپین تأمین سرمایه میسازد تا پلتفرم آن را تحلیل کرده و نتیجه ارزیابی آن را ارائه بدهد. این پروفایل شامل اطلاعات اولیه مثل تعداد کارکنان شرکت، اطلاعات مؤسسان، تحلیل بازار و مستندات سازمانی است.
- تأیید. پلتفرم تأمین سرمایه جمعی سهامی مورد نظر کمپین شما را بررسی و تأیید میکند. گاهی اوقات این بررسی به مدارک ارزیابی بیشتری نیاز دارد تا با معیارهای ریسک همخوانی داشته باشد. زمان مورد نیاز برای بررسی و تأیید میتواند تنها چند روز باشد.
- راهاندازی کمپین. سرمایهگذاران و حمایتکنندگان کمپین شما را بررسی میکنند و تعهد میدهند که در آن سرمایهگذاری کنند یا محصول شما را پیشسفارش بدهند.
- به پایان رسیدن کمپین. اگر کمپین شما موفق باشد، سرمایهگذاران به صورت رسمی تعهد میدهند، مدارک را امضا میکنند و سرمایه را انتقال میدهند.
به نظر من تأمین سرمایه جمعی سهامی میان این دو روش بهترین گزینه است. چرا که اگر این روش به درستی اجرا شود، خانواده، دوستان و سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند از استارتاپ شما که به سرمایه نیاز دارد حمایت کنند.
مدیریت هزاران سرمایهگذار آخرین چیزی است که یک سرمایهگذار خطرپذیر میخواهد. اگرچه، ابزار سرمایهگذاری و زمانبندی مناسب میتواند از سختیهای سر و کار داشتن با هزاران سرمایهگذار بکاهد و باعث شود که مؤسسان بتوانند روی کسبوکارشان تمرکز کنند.
نکات و پیشنهادات نهایی برای تأمین سرمایه استارتاپ
من سرمایهگذاران خطرپذیر، شرکتهای سهام خصوصی، و سرمایهگذاران باتجربهی زیادی را ملاقات کردهام و بیشتر آنها افرادی بسیار باهوش و تحصیلکرده بودهاند.
از دید سرمایهگذاران و حمایتکنندگان، سرمایهگذاری از طریق پلتفرمهای تأمین سرمایه جمعی بدون سهام میتواند کاری پرریسک باشد، بهخصوص اگر پیش از سرمایهگذاری مدارک ارزیابی کمی در دسترس باشد. اما تأمین سرمایه جمعی سهامی میان این دو متد بهترین گزینه است.
تأمین سرمایه جمعی سهامی راهی تقریباً سریع و کارآمد را برای معرفی استارتاپ شما ارائه میکند. باعث میشود که برندسازی و چشماندازهایتان را شفاف کنید، و پلتفرمی امن و معتبر را به شما ارائه میکند تا سرمایه جذب کنید و برای محصولاتتان پیشسفارش بگیرید.
در حال حاضر توجه سرمایهگذاران خطرپذیر به تأمین سرمایه جمعی سهامی جلب شده، و با وجود افراد باتجربه و پیشرو، امکان سرمایهگذاری هر دو طرف معامله، خانواده، دوستان و سرمایهگذاران را فراهم کرده است. من معتقدم که به زودی شاهد پیشی گرفتن تأمین سرمایه جمعی سهامی از سرمایهگذاری خطرپذیر سنتی خواهیم بود.
ای کاش زمانی که من برای ایدهی تازهام به دنبال جذب سرمایه بودم، روش تأمین سرمایه جمعی سهامی وجود داشت.