روش استارتاپ ناب یا Lean Start-up روشی برای راهاندازی کسبوکارهای نوین است که طی آن، کارآفرینان با تحقیق و آزمایش و تعامل با مشتریان به بررسی اطلاعات و دادهها، آزمایش روشها و پالایش فرضیاتشان درباره یک کسبوکار میرسند. البته آزمودن بازار قبل از راهاندازی هر کسبوکاری بسیار مطلوب است ولی شاید داشتن استراتژی قوی و مستحکم بتواند جای آن را هم بگیرد. اجازه بدهید در ادامه درباره استارتاپ ناب بیشتر بگوییم.
استارتاپ ناب چیست؟
در روش استارتاپ ناب که روشی مدرن و محبوب در میان کارآفرینان مختلف است، تمام فرضیاتی که برای راهاندازی کسبوکارها مطرح میشوند باید در بازار به طور عملی و اجرایی اعتبارسنجی شوند. این روش میتواند مطلوب و کاربردی باشد. در عمل نتایج مثبت به کارگیری آن ثابت شده است. برای مثال، جالب است بدانید که تیمهایی که از این روش بهره بردهاند، سه برابر تیمهای استارتاپی که فرضیات کاریشان را به طور عملی نیازموده بودند به موفقیت و نتیجه مثبت رسیدند. اما این حقیقت هم وجود دارد که رابطه خطی و مستقیمی میان به کارگیری روش استارتاپ ناب و موفقیت وجود ندارد. یعنی به عبارت دقیقتر، بهکارگیری این روش نمیتواند لزوما موفقیت کاریتان را تضمین کند.
بعضی از استارتاپها با تستهایی که قبل از شروع فعالیت رسمی خود از بازار درباره محصولشان دریافت کردهاند، پاسخهای مثبتی به دست آوردهاند. یعنی بازار به آنها قبل از شروع فعالیت رسمی، نشانههای مثبتی از صحیحبودن فرضیات کسبوکاریشان نشان داده بوده اما در واقعیت و اجرای واقعی کار، چنین نتیجهای حاصل نشده است. یا مثلا تعامل زیاد با مشتریان به شکلهای مختلف لزوما نمیتواند ضریب موفقیتتان را بالا ببرد. تیمهایی که فقط از یک روش سنجش مشتریان آتی استفاده میکنند و با مشتریان خود در تعاملی معمولی هستند تا بازار آتی را بسنجند، اصولا موفقیت بیشتری نسبت به تیمهایی دارند که این تعامل را از روشهای مختلف پیگیری میکنند.
بیشتر بدانید: “آیا استارتاپ ناب (Lean Start-up) مرده است؟”
دلیل شکست این روش در بعضی موارد چیست؟
یکی از دلایل محتملی که میتواند باعث شکستخوردن ایده و روش استارتاپ ناب باشد، این است که در بسیاری از مواقع، کسبوکارها در تعامل متعدد خود با مشتریان و آزمایشهای زیادی که طی آنها فرضیاتشان را در بازار تست میکنند، مجبور به همسو کردن خود و محصولشان با شرایط میشوند و میخواهند نظرات مشتریان و شرایط بازار را به هماهنگی کامل با ویژگیهای محصولشان درآورند و از همین رو، از ایدههای اصلی خود فاصله میگیرند و کمی از اعتماد به نفسشان در این مسیر کاهش پیدا میکند.
دلسردی ناشی از تغییرات زیاد میتواند موجبات شکست روش استارتاپ ناب را به همراه داشته باشد. البته هنوز هم در مقایسه با روشهای قدیمی راهاندازی کسبوکار که صاحبان استارتاپ، کاری را شروع میکردند و برای ادامه آن، پیشبینی و برنامهای خاص نداشتند، اوضاع بسیار بهتر است. شاید برای اینکه ایده و روش استارتاپ ناب به قوام و قدرت بیشتری برسد، نیاز به خرج صبر و تحمل بیشتر و مدیریت منابع صحیح در مسیر راه است.
هشدار!!!
امکان دارد که روش استارتاپ ناب نتایج منفی کاذب (false negative) داشته باشد. به چه معنا؟ یعنی شاید ایدههای خوب به اشتباه مردود شوند چون کارآفرینان و صاحبان کسبوکار، قوانین مشخصی برای اعلام زمان رسیدن به موفقیت یک پروژه، متوقفکردن آزمایش فرضیات و بررسیهای کمی و کیفی ندارند.
راهکار افزایش کارایی مدل استارتاپ ناب چیست؟
یکی از اساتید معروف دانشکده اقتصاد هاروارد، دیوید کولیس (David Collis) میگوید با تعریف فرایند استراتژی ناب میتوان نواقص و مشکلات این روش را از میان برداشت. یعنی چه؟ تعیین استراتژی یعنی تمام فرضیاتی از کسبوکار که قرار است در بازارهای واقعی آزموده شوند با محدودیتها و برنامهای مشخص کار خود را پیگیری کنند. یعنی باید مشخص شود که کدام فرضیات با چه شکل و مدلی در کدام بازارها و به چه صورتی تست خواهند شد.
مثلا زمانی که ۵۰ درصد از مشتریان راضی به خرید نمونه محصولتان در بازاری بودند یعنی فرضیات مرتبط با آن درست است و باید به سراغ تدوین روشهای به کار رفته در آزمون برای واردکردن به مسیر استراتژیهای کسبوکار شد. نکتهای که در اینجا مهم است، در نظر گرفتن بخشهایی از فرضیات مناسب اجراشده در بازار و ابعادی از مدل کسبوکار به عنوان اولویت پیشبرد کار است.
در آخر
روش استارتاپ ناب، روش مطلوبی است اما به شرطی که با نگاهی دقیق و چارچوبهایی تعریفشده در کسبوکار پیش برود. یعنی باید مدل کسبوکار و اولویتهای آن در حین استفاده از این روش مشخص شوند. هر مدلی مزایا و معایبی دارد که به مرور زمان ایرادات آن رفع خواهد شد و مزایایش پررنگتر میگردند. روش استارتاپ ناب هم از همین روشهاست.