زمانی که داستانها (استوریها) در اسپرینت جا نمیافتند و مناسب آن نیستند، باید جداسازی و تقسیمبندی شوند. گاهیاوقات باوجود اینکه تیم به نیاز به این جداسازی واقف است باز هم آن را انجام نمیدهد. اینجاست که راهکارهای دیگری مانند بزرگکردن اندازه اسپرینت، یا نادیدهگرفتن مشکلات موجود استفاده میشوند که توسل به هر یک اشتباه است. اگر دقیقتر به هر پروژه نگاهی داشته باشیم، جداسازی و تقسیم بکلاگ یک مشکل اولیه نیست. گاهی حتی مشکلی ثانویه هم به شمار نمیرود. در واقع، این حرکت به نوعی بخشی از سیستم ارتباطات تعاملی پیچیدهای است که با آن روبهرو هستید. پس برای اینکه هر پروژه را از دست مشکلات پیچیده نجات دهید باید به تکنیکهای تقسیمبندی و جداسازی بکلاگ واقف باشید. در ادامه درباره این موضوع بیشتر خواهید خواند.
چرا باید در بکلاگ تقسیمبندی صورت بگیرد؟
گاهیاوقات در بعضی از پروژهها شاهد جداسازی زودهنگام هستیم. علت چیست؟ به نظر میرسد که با بیشازحد حسابکردن اندازه و ارزش ساختوساز و تحلیل چنین چیزی رخ میدهد. یعنی برنامهریزیهای جزئی زیادی در کار وارد میشود و به نظر میرسد که امر مفیدی هم هست. اما اینطور نیست. واقعیت این است که بهادادن به جزئیات یک طرح خیالی باعث میشود تا در عمل مشکلات زیادی به وقوع بپیوندند. عوامل متعددی در پیشبرد هر پروژه نقش دارند و نمیتوان تصورات و برنامههای انتزاعی را بیش از حد مبتنی بر جزئیات طراحی کرد. چون در عمل، دستها در پوست گردو خواهد ماند و امکان پایبندی به آن همه جزئیات واقعا مقدور نمیشود.
ساخت و ساز و پیشبرد هر پروژه تاحد زیادی وابسته به اقدامات قبلی کار است. یعنی باید دید که قبلا چه چیزی صورت گرفته و حرکت به چه سمتوسویی بوده است. ساختوساز و پیشرفت هر پروژهای باید برپایه ساختههای قبلی پیش برود. اما آنچه باعث میشود خطاهای کار در هر پروژهای تقلیل پیدا کنند، پیشبینیها هستند. تصور کنید که یک توسعهدهنده محصول هستید. بکلاگ و پروژه جداسازی شده است. آیا دوباره به سراغ آن خواهید رفت؟ احتمالا این کار را چیزی به جز اتلاف وقت نمیدانید. انجامدادن دوباره کارهایی که صورت گرفتهاند، اتلاف وقت است. پس چه زمانی باید به سراغ جداسازی بکلاگ رفت؟
چه موقع باید به سراغ جداسازی بکلاگ رفت؟
زمانی باید به سراغ تقسیمبندی بکلاگ رفت که قابلیت پیشبینی آینده پروژه و انعطافپذیری در آن به بالاترین حد ممکن برسد و میزان اتلاف زمان و انحراف پروژه از مسیر اصلی آن به کمترین حالت برسد. باید بدانید که جداسازی بکلاگ هم هزینههایی دارد. با شروع جداسازی بکلاگ نیاز به توضیحاتی برای اعضای تیم و افرادی خارج از پروژه به وجود میآید. ضمن اینکه ممکن است در جریان جداسازی بکلاگ، اشتباهاتی هم در تولید گزارشهای پروژه به وجود بیاید و شاخصهایی اشتباه نماینده روند پروژه شوند.
اما اقداماتی وجود دارند که به جداسازی صحیح بکلاگ کمک میکنند. در اسکرام فقط به جداسازی مواردی بپردازید که در اسپرینت مسالهبرانگیز هستند و حواستان به ظرفیتهای تیم در تغییرات بکلاگ باشد. جلسات تقسیمبندی بکلاگ را به یک سنت در تیم بدل کنید. تا بتوانید روتین و برنامهای مشخص برای آن داشته باشید. مثلا هر دوهفته یکبار، آن را برگزار کنید. مطمئن شوید که تمام اعضای تیم در این جلسات حضور دارند و بدانید که جلسات اصلاح بکلاگ بسیار مفیدند. هر چقدر که تنوع نظرات تیمی بیشتر باشد، احتمال بروز اشتباهات هم کمتر میشود. وقتی همه هستند و نظرات خود را مطرح میکنند، دیگر امکان اینکه اشتباهی بروز پیدا کند کمتر میشود.
در آخر
همانطور که گفته شد در هنگام جداسازی بکلاگ هم باید حواستان به مشکلاتی باشد که ممکن است به وجود بیاید. برای مثال زمانبربودن آن و تولید شاخصهای احتمالی غیرواقعی و نامناسب از جمله موارد نامطلوبی هستند که امکان دارد در هنگام جداسازی بکلاگ برایتان رخ بدهد.
“جداسازی آیتمهای بکلاگ وظیفه چه کسی است؟“