استارتاپهای موفق هرگز در طول یک شب به موفقیت نمیرسند. باید بدانید که راهاندازی کسبوکاری کامیاب نیازمند طیکردن مراحلی است که عبور از هر یک، صبر، پشتکار و داشتن نگاهی ارزیابانه را میطلبد. پس باید تمام مراحل کار را بهخوبی بشناسید و از پس چالشهایشان برآیید. برای اینکه مشخص شود هر کسبوکاری چطور و چگونه باید استراتژیهای خود برای رشد بیشتر را تعیین کند، به آگاهی دربارهی مراحل مختلف چرخهی عمر کسبوکارها نیاز است. اگر قصد راهاندازی استارتاپی را دارید، باید با چرخهی عمر کسبوکارها آشنا باشید، تا بتوانید برنامهریزیها و تصمیمگیریهای درستی داشته باشید و بدانید که بعد از پشت سر گذاشتن هر مرحله، چه مرحلهی دیگری انتظارتان را میکشد. در ادامهی این مقاله از مراحل کسبوکاری B2B خواهید خواند.
مرحلهی نخست: ترک شغل قبلی
اگر قصد دارید که زندگی شغلیتان را تغییر بدهید و وارد مسیری تازه شوید، باید از خودتان بپرسید که استارتاپ موردنظرتان یا کسبوکاری که میخواهید به دنبال راهاندازی آن بروید، آنقدر ارزشمند هست که شغل فعلیتان را برای آن ترک کنید؟ اگر دربارهی این موضوع به نتیجهای مشخص نرسید، ترککردن شغلتان کار درستی نخواهد بود. ضمن اینکه هیچ سرمایهگذاری هم حاضر به همکاری با کسی نخواهد بود که خودش هم دربارهی قطعیت سودآوری ایدهاش به اطمینان نرسیده است. البته منظور این نیست که برای راهاندازی استارتاپ و کاری تازه حتما باید شغل فعلیتان را ترک کنید. نه، اجباری در کار نیست. اما بدانید که رساندن کسبوکاری تازه به موفقیت نیازمند صرف زمان زیادی است.
مسئله این نیست که به عنوان یک کارآفرین باید بیاحتیاط عمل کنید و تمام زندگیتان را روی طرح راهاندازی یک استارتاپ متمرکز کنید. در واقع ماجرا این است که باید آنقدر به ایدهی خود اطمینان داشته باشید که بتوانید بخش اعظمی از زمان خود را به آن اختصاص دهید. این یعنی باور و باورداشتن به موفقیت میتواند در مسیر راهاندازی استارتاپها نقش زیادی داشته باشد. بیشتر افرادی که با صرف زمانی زیاد توانستند به موفقیت در راهاندازی کسبوکاری نو برسند، شغلهای قبلی و بعضا معمولی خود را ترک کردند و به پرورش ایدهی خود پرداختند.
مرحلهی دوم: ساخت محصول
یادتان باشد که داشتن ایدهای برای ساخت یک محصول یا خدمت با اجراییکردن آن تفاوتهای بسیار زیادی دارد. بنابراین، اگر میخواهید استارتاپی را راهاندازی کنید باید حتما به مرحلهی ساخت محصول نمونه هم دقت داشته باشید. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست روی ایدهای سرمایهگذاری کند که امکان دارد به مرحلهی اجراییشدن نرسد. پس بهتر است بعد از شکلگیری ایدهی استارتاپ و ایجاد تیمی منسجم از افراد کاربلد و هماهنگ بهدنبال ایجاد نمونهای از محصول باشید که به شما، تیمتان و سرمایهگذاران قابلیتهای اجرایی ایده را نشان میدهد. محصول حداقلی قابلحیات یا به انگلیسی MVP (Minimum Viable Product) میتواند در مسیر ساخت محصول به کمکتان بیاید و دورنمایی از ساخت انبوه محصول موردنظرتان را به شما ارائه کند.
منظور از ام.وی.پی چیست؟ منظور محصولی است که در مقابل ریسک تولید، ضریب بازگشت سرمایهی بالایی دارد. در واقع، فرایند تولید نسخهی حداقلی محصول، استراتژیها و فرایندهایی را نشان میدهد که برای تولید محصول واقعی به آنها نیاز است. به عبارت دیگر، این سبک از تولید، پیشفرض و نمایی از محصول آینده را به نمایش میگذارد. پس به کمک مدلسازیها و محصولاتی اینچنینی در مرحلهی دوم از راهاندازی استارتاپ میتوانید به دورنما و چشماندازی از عملکرد محصولتان در آینده دست پیدا کنید.
مرحلهی سوم: آزمایش روی مشتریان
هر محصولی که تولید میشود برای رسیدن به موفقیت و فروش، نیازمند جلب نظر و رضایت مشتریان است. این مرحله از راهاندازی کسبوکار از مهمترین بخشهایی است که باید در نظر بگیرید. در این گام از استارتاپ باید به این فکر کنید که چطور میتوانید مشتریان بالقوه را به سمت امتحانکردن محصول بکشانید. برای شروع میتوانید از اطرافیان خودتان شروع کنید و ببینید که نظرشان درباره محصولتان چیست. آزمایشکردن محصول با مشتریان اندک به شما نشان میدهد که در چه بخشهایی از کار دچار نقص و ضعف هستید و باید چه کنید تا به درجات کیفی و استانداردهای بالاتری برسید.
تحلیل رفتار مشتریان بالقوه در این مقطع میتواند به شما کمک شایانی در عرصهی رشد و توسعهی محصول کند. گاهیاوقات مشخص میشود که آنچه شما انتظار داشتهاید، کاملا با رفتار حقیقی مشتریان متفاوت است. پس در مرحلهی سوم راهاندازی کسبوکار خود به دنبال این باشید که محصولاتتان را حتی به رایگان در اختیار مشتریان به صورت آزمایشی قرار بدهید تا نکات مهمی پیرامون بازخوردهای آنها دریافت کنید. اگر قرار باشد، نقص و اشتباهی در کارتان مشخص شود، بهتر است در مرحلهی قبل از تولید انبوه، آن را دریابید. هزینهها و مشکلات ناشی از درک اشتباهات کار در این مرحله بسیار کمتر از زمانی خواهد بود که میخواهید محصول را بهطور رسمی و در حجمی زیاد وارد بازار کنید.
مرحلهی چهارم: نشاندادن اثربخشی
در مرحلهی سوم راهاندازی کسبوکار به بررسی بازخورد مشتریان پرداختید و توانستید اطلاعات درستی دربارهی نظراتشان پیرامون محصول خود به دست بیاورید. حال باید بازخوردهای مشتری را باز هم تحت کنترل داشته باشید و مشتریان را راضی کنید که بازخوردهای خوبشان را به شما ارائه کنند. حال باید از دادههایی که تحت بررسی مستمرتان هستند، نهایت استفاده را ببرید. لازم است تا تلاشتان را به کار بگیرید و مشخص کنید که چطور میتوان کسبوکار را بهبود بخشید. اینجاست که با تکیه بر دادههایی که از مشتریان بالقوه و آزمایشی خود کسب کردهاید، میتوانید ادعا کنید که حرفهایی برای گفتن در بازار دارید و میتوانید، شرکایی را برای پیوستن به خود متقاعد کنید.
مرحلهی پنجم: جلب مشتری واقعی
در مراحل قبلی راهاندازی کسبوکارتان با مشتریانی بالقوه آشنا شدید و با دریافت دادههایی دربارهی آنها به این نتیجه رسیدید که باید برای جلب رضایتشان چه کنید و چطور دقیقتر عمل نمایید. حال در مرحلهی پنجم کار باید کاری کنید که مشتریان بالقوه به مشتریانی واقعی بدل شوند و روی محصولتان حساب کنند. یعنی دیگر زمان آن رسیده است که مشتریان واقعی خود را پیدا کنید و بالقوهها را به حالت بالفعل دربیاورید. اگر نتوانید خود را به مشتریانی که دربارهی خوببودن محصولاتتان متقاعد شدهاند، اثبات کنید و محصولی درجه یک به دستشان بدهید، امکان دارد که هیچگاه امکان رشد و موفقیت برایتان پیش نیاید.
مرحلهی ششم: توسعهی کسبوکار
بعد از مراحلی که گفته شد، دیگر میتوانید وارد دورهای از چرخهی عمر محصول شوید که اوضاع روی روال قرار گرفته و میتوانید الگویی که برای تولید به کار گرفته بودید را مجددا تکرار کنید. حالا دیگر در بازار و میان مشتریان جایی برای خود دستوپا کردهاید و میتوانید از فرصتهای مختلفی که برایتان پیش میآید برای سودآوری استفاده کنید.
در آخر
شناخت مراحل مختلف راهاندازی کسبوکار به شما کمک میکند تا اهدافی منطقی و دستیافتنی برای خود داشته باشید. رویاپردازی و خیالبافی دربارهی تعداد زیادی مشتری مشتاق، قبل از اینکه محصولی شکل بگیرد اصلا درست و منطقی به نظر نمیرسد. پس باید در طی مراحل راهاندازی هر استارتاپ، محصولی آزمایشی و بازاری امتحانی برای خود انتخاب کنید و بازخوردهای مشتریان را بسنجید. الگوبرداری از کسبوکارهای مشابه موفق هم روش خوبی است که به شما کمک میکند تا در زمینههایی مانند جذب سرمایه موفقتر باشید و در مسیر درستی قرار بگیرید.
پس مراحل بالا را در نظر داشته باشید و بعد از طیکردن آنها یا دستکم در زمانی که چشمانداز محصولتان در بازار و عملکردش مشخصتر از شروع کار است، به دنبال سرمایهگذاران باشید. تا آن زمان باید روی منابع مالی نظیر دوستان و خانواده حساب کنید. البته سرمایهگذارانی هم که روی ایدههای استارتاپی کار میکنند، در این مراحل به شما کمک خواهند کرد. اما نباید انتظار داشته باشید که تا قبل از مرحلهی ششم چرخهی عمر کسبوکار، سرمایهگذاری مشهور و پرآوازه به سراغتان بیاید و دیوانهوار شیفتهی ایدههایتان شود. راهاندازی کسبوکار اصلا ساده نیست. اشتباهات و خطاها در این مسیر اجتنابناپذیرند. پس از آنها نترسید، منتظرشان باشید و بدانید که اگر پشتکار، هوش و صبر به خرج دهید به موفقیت خواهید رسید.