نقشه های راهی که برای شرکت تعیین میکنید، در بیشتر مواقع شبیه حاشیه امن و اطمینانبخشی است که فقط خیالتان را راحت میکند. نقشه های راه در واقع، فهرستی از برنامههایی است که بدون فرضیههای دقیق و آگاهی کامل از شرایط پیش رو نوشته شدهاند. به عبارت دیگر، بیشتر شرکتها با داشتن نقشه راهی با ویژگیهای مختلفی که برای مسیر و محصول پیش رویشان قرار میگیرد، خود را گول میزنند و احساس امنیتی کاذب درباره شرکتشان در یک سال پیش رو در آنها شکل میگیرد. بیشتر مدیران محصول بهخوبی میدانند که برنامهریزی دقیق همهچیز از قبل ممکن نیست. بیشتر مواقع، تولید وابسته به آزمونکردن مداوم محصول، دریافت دادههای جدید و گرفتن بازخورد از روند کار است.
اما این چیزی نیست که مدیران بپذیرند. آنها یا نمیتوانند یا نمیخواهند قبول کنند که نقشه های راه عموما چیزی جز یک برنامه برای راحتکردن خیال خود نیستند. فرقی نمیکند که در چه جایگاهی باشید: سرمایهگذار، مدیرعامل، عضو هیئتمدیره، مدیرعامل یا…، در هر حال با نگاهی عمیق متوجه خواهید شد که اصولا نقشه های راه کاربردی نیستند و حتی خندهدار هم به شمار میروند. با این وجود، هنوز هم بیشتر شرکتها به چنین چیزی پایبند هستند.
نقشه راه و شرکتها
مدیران محصول و شرکتها دوست دارند که نقشه راهی امن و مطمئن از آینده در دست داشته باشند و از کارکردن در محیطی تجربهمحور که در آن نیاز به تولید محصول چابک وجود دارد، دوری میکنند. این افراد خواهان داشتن توانایی پیشبینی و جوابهای از قبلتعیینشده برای مشکلات در مسیر تولید هستند. مدیران میخواهند دقیقا با خواستههای مشتریان از قبل آشنا باشند و از غافلگیرشدن خوششان نمیآید. این کار به آنها، احساس خوشِ کمکردن خطرات مسیر تولید را میدهد.
اما این حقیقت نادیده گرفته میشود که اگر نقشه راه و پیشبینیها اشتباه از کار دربیاید، چه باید کرد؟ آیا راهی برای بازگشت وجود خواهد داشت؟ مثلا اگر مرحله دوم از تولید بعد از ارائه به مشتری با استقبال روبهرو نشود و پیشبینیهای مبتنی بر نقشه راه کاملا غلط باشد، آیا دیگر راه بازگشتی برای اصلاح مسیر وجود خواهد داشت؟ در نقشههای راه از ویژگیهایی برای مسیر تولید محصول گفته میشود که شاید اشتباه و نشدنی هم باشند.
باوجود مدیرانی که روشهای دیگر مثل روش تولید چابک را به رسمیت نمیشناسند، چاره فقط وفاداری به نقشههای راه است. این نقشهها هم میتوانند اشتباه باشند و با واقعیت مسیر تولید از زمین تا آسمان فرق کنند. اما مدیران باید بفهمند که تعصبورزیدن به اجرای نقشههای راه گاهی بسیار زیانبار است و نمیتواند موجب فرار شرکت از ریسکهایی باشد که آنها در نظر دارند. در واقع، گاهی وفاداری نسبت به نقشه راهی اشتباه میتواند باعث از دستدادن سهم بازار و مشتریان شود.
اما چطور میتوان مدیران را برای پذیرش چنین رویکردی قانع کرد؟
برای اینکه مدیران علاقهمند به پیشبینی را به مسیر تازهای هدایت کنید، نیاز به ارائه تصویری کلان و منعطف از آینده به آنها دارید. مثلا در تصویر زیر شاهد اسپلیت نمونهای از نقشهراهی منعطف و چابک هستید. در این نقشه از ۳ افق زمانی صحبت شده است: زمان جاری، آینده نزدیک و آینده.
منظور از «زمان جاری» در کار، دو هفته آینده است. «آینده نزدیک» هم از دو ماه آتی میگوید و «آینده» اشاره به ۶ماه بعد یا بیشتر دارد. البته اگر کسبوکارتان در محیط تجاری و کاری دوام بیاورد.
برای تعیین زمانبندیهای فوق باید به اتفاق نظری گروهی برسید. در صورتی که رسیدن به موفقیتها و اهدافی خاص هم در مسیر تولید وجود دارد، لازم است که آنها را در برنامه و نقشه راهتان قید کنید. با رشد شرکت و چشمانداز محصولات، افقهای زمانی هم به طور طبیعی بزرگتر و وسیعتر میشوند. بهطوری که میتوان به جلو پیش رفت و بزرگتر اندیشید. شاید برای محصول بالغ و پیچیدهای نقشه راهی برای پنج سال آتی تعریف شود و زمان جاری پروژههای آن هم ۶ ماه بعدی باشد. این یک مثال است. زمانبندیها برای هر محصول و پروژه متفاوت است.
در هر حال، در تعیین نقشه راهها باید به این مهم واقف بود که پیشبینی امور مرتبط به آینده نزدیک و کارهای جاری بسیار سادهتر از داشتن نگاهی به آینده است. چنین نگاهی میتواند از سوی مدیران هم خریدار داشته باشد.
ابراز اهمیت آزمونکردن و تایید مراحل کار به مدیران
برای درک بهتر اینکه نقشه راه محصول چطور باید باشد، به سراغ یک محصول میرویم: برندی را در نظر بگیرید که خواهان آسانکردن تجربه مشتریان در دریافت میوهها و سبزیجاتی تازه است. به نظر میرسد که خواسته چنین محصول و برندی بسیار بلندپروازانه است و ارزش بازار بالایی هم دارد. اما واقعیت این است که چنین محصولی با هزینهای زیاد به بازار عرضه میشود و در نتیجه هدف آن که ارائه محصولات تازه به عموم است، بهطور عملی نمیتواند محقق شود. شاید طرح و نقشه راه موجود برای این محصول جذاب و ظریف بوده اما در عمل، نتایج دیگری کسب میشود. هر برند قبل از تعیین نقشه راه و بررسی ابعاد تولید باید بداند که:
- مشتریان با قیمتی که برای محصول در نظر میگیرید، مشکلی نخواهند داشت؟
- آیا نمود عملی یک محصول با چشماندازها و رسالتی که برای تولید در نظر گرفته میشود، همخوانی دارد؟
- محصول چه مشکل و مسالهای را برای مشتریان خود حل میکند و چطور به سهولت بیشتر و راحتی برای مشتری میانجامد؟
پس باید پذیرفت که اتکا به نقشه راهی که چابک نیست، میتواند ضررهای فراوانی به هر کسبوکار تحمیل کند. نمونه همین محصولی بود که در نظر داشت محصولات یعنی میوهها و سبزیجات را تازه به مشتریان برساند اما هزینه و قیمت بالایش نمیتوانست عموم مشتریان را به سمت خرید سوق بدهد.
باید تمام فرضیاتی که در طراحی نقشه راه وجود دارند، تست و آزمون شوند. این آزمایشها هستند که مسیر پیشرفت تولید محصول را منسجم و ایمن میکنند. انعطافپذیری در پیشبرد تولید لازم است. در این صورت، امکان تطبیقپذیری با بازار و محیط میسر خواهد شد.
توجیه مدیران درباره تغییرکردن راهبرد تولید در طول آزمایش محصول
مدیران باید قبول کنند که مشکلات موجود در مسیر تولید همیشه و در تمام مسیر به شکلی مشابه باقی نمیمانند. همزمان با رشد نمونه محصول میتوان بازخوردهای مشتریان را هم شناسایی کرد. نقشه راه باید نسبت به واکنشهای مشتریان منعطف باشد. با یادگیری هر نکته تازهای درباره محصول، نکات و امکانات تازهای به پروژه وارد میشود. نقشه راهی که متعلق به ۶ ماه پیش است، دیگر مفهوم و کاربردی برای زمان حال نخواهد داشت. در صورتی که بتوانید نقشه راهی برای بلندمدت تدوین کنید که همهچیز مطابق آن پیش رفته، یعنی تمام فرضیات و پیشبینیهایتان در مسیر تولید درست بوده است.
چنین چیزی در عمل غیرممکن به نظر میرسد. تغییرنکردن اوضاع و پیشرفتن مطابق نقشه راه چیز دیگری را هم نشان میدهد: اینکه شما هیچ چیز تازهای را در مسیر کار و پروژه یاد نگرفتهاید و از همین رو است که نقشه راه هم بیتغییر باقی میماند. هر ماه یا کمی بیشتر از هر ماه به نقشه راهتان نگاهی داشته باشید و مدام در پی اصلاح آن باشید. بازبینی نقشه راه با یادگیری نکات جدید در مسیر تولید هم لازم است. هر زمان که نقشه راه را اصلاح و بازبینی کردید و خواستید به مدیر خود گزارشهای لازم را بدهید، روی نکاتی که تازه یاد گرفتهاید هم تاکید کنید و بگویید که این نکات تازه چطور روی تصمیمگیریتان نقش داشتهاند.
استفاده از نقشه راهی منعطف
مهمترین نکته درباره داشتن نقشه راهی منعطف این است که امکان اضافهکردن نکات تازه به آن وجود دارد. یعنی ضمن اینکه چارچوب و ساختاری در اختیار دارید که به فعالیتهایتان نظم و جهت میدهد، امکان اینکه مسیر فکریتان در پیشبرد تولید محصول ارتقا پیدا کند هم وجود خواهد داشت. نقشه راه منعطف به شما کمک میکند تا در مسیر تولید به رشد چشماندازهایتان برسید و در آن، فقط بحثِ رسیدن به رویکردهای بهتر در جریان تولید است. در ارائه نقشه راه باید حواستان به قیدکردن زمانبندیها هم باشد اما ماجرا از این قرار است که زمانبندیها وحی منزل نیستند و با توجه به اینکه برنامهای انعطافپذیر در اختیار دارید، امکان تغییر در آنها وجود خواهد داشت.
اهمیت نقشه راه منعطف در کسبوکارهای پیشرو
زمانی که پلتفرم اسلَک برای نخستینبار در سال گذشته، نقشه راهش را معرفی کرد، چشماندازی وسیع داشت که شاید با ابعادش در آن روز کمی نامتناسب به نظر میرسید. اما نقشه راه اسلک منعطف بود و خواستههای بزرگی در آن وجود داشت؛ خواستههایی که به نظر میرسد در فتح آنها موفق ظاهر شده است. رمز موفقیت اسلک و شرکتهای مشابه مانند اینترکام (Intercome)، پرادپَد (ProdPad) و فوراسکوئر (FourSquare) در برنامهریزیهای بدون زمانبندی دقیقی است که برای محصولاتشان در نظر میگیرند. در این صورت است که انعطافپذیری مسیرشان بیشتر میشود و میتوانند با دستی باز به سوی رشد و پیشرفت در حرکت باشند.
مزایای نقشه راه بسیار فراتر از ارائه چارچوب و زمانبندی برای پیشبرد کارهاست. از طریق آن میتوان به یافتن راهی مناسب جهت ارتباط برقرارکردن با مشتریان دست پیدا کرد و با گفتمان و تعاملی که با ذینفعان مختلف برقرار میکنید، امکان اضافهکردن ویژگیهای بهتر و کاربردیتر به محصولات هم در خلال مسیر تولید به وجود میآید. شاید برخی معتقد باشند که طراحی نقشه راه بدون زمانبندی مشخص مانند رهاشدن در مه است. اما اینطور نیست. در واقع، نقشه منعطف نقشهای است که به شما امکان پیشبرد درست تولید را در زمانی مناسب میدهد.