Skip to content

همه‌ی شرکت‌ها نیازی به ساخت پرسونای پیچیده‌ ندارن.

از این گذشته، واقعیت زمان‌بندی چابک ایجاب می‌کنه که ما روی 20% تلاشی که 80% نتیجه رو به دست میاره تمرکز کنیم. بدیهیه که درگیر کردن تیم برای یادگیری از کاربران خیلی باارزش تر از خود مستنداته.

به دنیای پرسونای بهینه خوش اومدین.

توی این مقاله قصد داریم موارد زیر رو توضیح بدیم:

  • چه زمانی پرسونای بهینه بهترین عملکرد رو داره؟
  • چطور تحقیقات مناسب انجام بدیم که زودتر به پرسونا برسیم؟
  • موقع ساخت پرسونای بهینه چطور از داده‌ها استفاده کنیم؟
  • مثال‌هایی از پرسوناهای بهینه‌ و کامل

برای اطلاعات بیشتر، لینک‌هایی رو در اختیارتون قرار دادیم که برای شروع کمکتون میکنه.

بیاین شروع کنیم!

چه زمانی از پرسوناهای بهینه استفاده کنیم؟

توصیه میشه اگر این شرایط براتون پیش اومد، از پرسونای بهینه استفاده کنین:  

  • منابع محدود: برای تحقیق و ساخت پرسونا به زمان و تلاش نیاز هست. اگر شما یه شرکت کوچیک هستین که با بودجه اداره میشه، میتونین از پرسوناهای بهینه‌ای که حاصل تحلیل‌های موجود، تحقیقات وب و مصاحبه‌های کاربران هست استفاده کنین.
  • توسعه‌ی سریع محصول: در حالت ایده‌آل، در زمان‌بندی هر محصولی باید وقت زیادی به تحقیقات کاربر اختصاص داده بشه. اما خیلی وقتا توی فرآیندهای چابک این ممکن نیست، پس پرسونای سریع داشتن بهتر از هیچی‌یه.
  • سهام‌داران آسان‌گیر: اگر سهامداران شما خواستار چندین دور تأیید و بررسی نباشن، یه پرسونای بهینه کفایت میکنه. جزئیات رفتاری و روان‌شناختی مهم رو توصیف کنید، بعد بیشتر وقتتون رو صرف طراحی و تکرار کنید.

ساخت پرسونا شباهت زیادی به مجسمه‌سازی داره: فقط چیزهایی که تیمتون برای حل مشکلاتش بهش نیاز داره رو نمایش بدین، بقیه رو حذف کنید.

گزینه‌های بهینه‌ی تحقیق کاربر

بهتره پرسونای بهینه رو از اطلاعات کیفی بسازین تا اطلاعات کمی، چون جمع‌آوری و تفسیر اطلاعات کمی بیشتر کار میبره.

هرکسی میتونه با کمی تحقیق در نت، مصاحبه‌های کاربر رو پیدا کنه، اما پیگیری کردن معیا‌رهای رفتاری کاربرها دانش و سرمایه‌ی زیادی میخواد.

پاتریک نیمن نکته‌های کاربردی برای تحقیق پرسونا درمحدوده‌ی بودجه میگه.

اگر تازه‌کار هستین و دارین روی یه پروژه کار می‌کنین، جزییات مشتری رو از خود مشتری بپرسین. بعضی وقتا مشتری‌ها قبلا تحقیقات بازاری خودشونو انجام دادن که می‌تونین از اونها برای پرسونا استفاده کنین. مثلا ممکنه شما فکر کنین که اپلیکیشن طراحی شما برای همه‌ی طراحان سراسر جهان ساخته شده، درصورتی که مشتری میدونه که این اپلیکیشن فقط برای تیم‌های طراحی داخلی ایالات متحده‌ست.  

ولی ممکنه اونقدام خوش‌شانس نباشین، پس آماده باشین برای اینکه خودتون جستجو کنین. اگر منابع لازم برای انجام مصاحبه‌‌ی همه‌جانبه با کاربران رو ندارین، مشکلی نیست و میتونین تحقیقات چریکی کاربر رو انجام بدین. نیمن چندتا از تکنیک‌های هوشمندانه‌ای که برای خودش مفید بوده رو توضیح میده.

تحقیقات آنلاین انجام بدین:

وقتی نیمن برای یه وبسایت دولتی محلی در آلاسکا کار میکرد، منبع کافی برای ارسال یه تیم برای انجام تحقیقات کاربر رو نداشت. پس از ویکی پدیا استفاده کرد و تونست بفهمه که آنکوریج یه شهر دانشگاهیه، سفرهاش برپایه‌ی اقتصاد نفت انجام میشه و یه سری آمارهای دیگه. بعد از طریق مصاحبه‌های ذره ذره با سهامداران و ساکنان شهر،اطلاعاتش رو اعتبارسنجی کرد.

اعتبارسنجی با همکاران:

حالا اگر موضوع، بودجه یا مسائل محرمانه باشه دیگه نمیشه با افراد بیرون از سازمان مصاحبه کرد. اینجور وقتا، براساس تحقیقات وب و تحلیل‌های موجود، زود یه پرسونا بسازین بعد اعتبارسنجی رو با همکارهایی که مطابق پروفایل هستن، انجام بدین. جالب اینجاست که بعضی شرکتای بزرگ مثل اپل از این رویکرد استفاده میکنن.

رقباتون رو بررسی کنید:

نیمن برای یه پروژه‌ی تجارت الکترونیک رقبایی که مخاطبان مشابه داشتن رو عمیقا بررسی کرد. اون بهترین راهکارهای استفاده،  استراتژی‌های محتوا، و حتی سوالات پیشرفته‌ی طراحی(و سناریوهای بعدی کاربر) رو بدون صحبت با کاربران استخراج کرد. نتیجه‌‌ی نهایی چی شد؟ چند میلیون سود بیشتر.

همه‌ی تاکتیک‌های بالا کمک میکنن که پرسونای شما به واقعیت نزدیکتر بشه. البته، توصیه‌ی ما همیشه اینه که اگر امکانش رو دارین با کاربرها مصاحبه کنین.

انجام سریع مصاحبه‌های کاربران

مصاحبه با کاربر که روش آزموده‌شده و صحیحی برای شناخت کاربران (و درنتیجه، ایجاد پرسوناهای دقیق) است، یکی از مقرون به صرفه ترین روش‌های تحقیق کیفی به شمار میاد.

گذشته‌ از زمان‌بندی‌های پی‌درپی، تهیه‌ی لیست سوالات ممکنه یه بعدازظهر کامل زمان ببره، و گاهی برای تولید نتایج عملی، به ازای هر مصاحبه 30 دقیقه زمان کافی میتونه باشه.

حالا نوبت میرسه به اینکه با چند نفر مصاحبه کنیم؟ جواب‌ها متفاوتن. حداقل تعداد برای داشتن نتایج دقیق، 5 نفره. بازه‌ی رایج، 5 الی 30 نفره اما تعداد دقیقش به نوع محصول، جدول زمانبندی، داده‌ها و فرآیند طراحی بستگی داره.

به عنوان مثال، زمانی که UXPin برای اولین بار در سال 2013 وارد ایالات متحده شد تا اپلیکیشن تحت وب‌مون رو باهاش بسازیم، ما با بیش از 50 کاربر مصاحبه انجام دادیم. ما با همه‌ی طراح‌ها صحبت کردیم، از دوستان طراحمون که تمام وقت بصورت فریلنس کار میکردن تا طراحان خبره و مشهوری مثل بریندون اشکر (شاور) نویسنده‌ی کتاب راه سازگار (Adaptive Path). ما با همه‌ی اون افراد موقع نوشیدن قهوه یا توی خونه‌‌ خودمون مصاحبه کردیم و از این صحبت‌های 30 دقیقه ای تا دو ساعته، یک تست اسکریپت غیررسمی بدست اومد.

به خاطر اینکه هدف ما کشف محصول بود، به اطلاعات هرچه بیشتری نیاز داشتیم تا پرسوناها رو تکمیل کنیم. حالا که پرسوناها کاملتر شدن، ما در هر تکرار اصلی با 15 تا 20 نفر مصاحبه می‌کنیم تا مطمئن بشیم که دستاوردمون هنوز هم به‌روز هست.

نسبت به مکان مصاحبه با کاربران وسواس نداشته باشین. هیچ چیز به اندازه‌ی خود سوالات روی کیفیت مصاحبه تاثیر نمیذاره. ما این فهرست سوالات عمومی رو براساس تجربه‌ی شخصی و با استفاده از مطالب سایت openpersonas.com جمع‌آوری کردیم.

شاید همه‌ی این سوال‌ها به کارتون نیاد، پس اون‌هایی که لازم دارید رو جدا کنید و ازشون به عنوان راهنما کمک بگیرید:  

  • توصیف کن که یک روز یا هفته‌ی معمولی رو چطور میگذرونی؟
  • بیشتر وقتت رو صرف چه کارهایی می‌کنی؟
  • آزاردهنده‌ترین چیز برای تو چیه؟
  • یه روز ایده‌آل برای تو چه روزیه؟ چه کاری انجام میدی تو اون روز؟
  • اون روز ایده‌آل با یه روز واقعی چه فرقی داره؟
  • بهم بگو که از (فلان محصول) چه استفاده‌ای میکنی؟
  • محصول (فلان) چه کاری رو برای تو ممکن کرده که بدون اون نمیتونستی انجام بدی؟
  • کجاها این محصول ضعیف عمل کرده؟ چه قابلیتی نداره که تو دوس داشتی داشته باشه؟ حالت ایده‌آل این محصول از نظر تو چه ویژگی‌هایی داره؟
  • قبلا از محصول دیگه‌ای برای این کار استفاده کردی؟ چه محصولی بوده؟
  • کدوم محصول بهتره؟ کدوم بهترینه؟ و چرا؟
  • برای جستجو، خرید یا ارزیابی چنین محصولاتی، معمولا چیکار میکنی؟
  • چه نوع گزارش یا سندی تهیه می‌کنی؟
  • برای ایجاد اون گزارش یا سند، به بازخورد چه کسایی نیاز داری؟ اون‌ها چه آمار و اطلاعاتی بهت پیشنهاد میکنن؟
  • افرادی که گزارش یا سند تو رو دریافت می‌کنن، چه جایگاه شغلی دارن (همکار، مدیر، توسعه‌دهنده و …)؟
  • کدوم قسمت شغل (فلان) برات لذت‌بخش‌تره؟ کدوم قسمت رو دوس نداری؟
  • از کجا می‌فهمی که داری کار (فلان) رو درست انجام میدی؟
  •   چه هدف‌هایی داری؟ چه آرزوهایی داری؟
  • اون چیه؟ چیزی هست که مانع رسیدن به هدفت باشه؟

پایان سوالاتتون رو باز بذارین تا مصاحبه‌شونده‌ها تشویق بشن که با جزییات توضیح بدن و نتیجه‌ی کاربردی بهتری برای شما به وجود بیارن.

یه پرسونای بهینه چه چیزایی باید داشته باشه؟

علاوه بر اینکه پرسونا باید کاملا ساده باشه، توجه به بعضی جنبه‌های دیگه هم میتونه مفید باشه.

توصیه‌ی جاستین اسمیت که معمار UX یه شبکه‌ی کارتونیه اینه که فقط جزییات لازمی که به فهمیدن نگرش، علاقه‌مندی‌ها و فعالیت‌های کاربر کمک میکنه رو اضافه کنید. در روش UX بهینه، این پرسوناهای سریع با نام پرسونای اولیه یا پروتو شناخته میشن.

این گزینه‌ها رو حتما داشته باشین:

  • اسم و عکس: اگه دوس داشته باشین، میشه به عکس‌ها براساس رفتارشون لقب هم داد. مثلا سام جستجوگر. گذاشتن عکس واقعی خوبه اما برای افزایش سرعت، به جای عکس یه نقاشی خط‌خطی هم باشه برای اولین پیش‌نویس قابل قبوله.
  • عنوان شغلی: برای نوشتن این بخش، از پرسشنامه‌ها میشه استفاده کرد. مثلا، آقای بافر با بررسی یه پرسشنامه نشون داد که بیشتر مخاطبانش، صاحبان کسب‌وکارهای کوچیک هستن. بعد با استفاده از این اطلاعات،یه پرسونای مخصوص SMB برای کسب‌کارهای کوچیک ساخت. حواستون باشه که اسم عنوان شغلی و نام شرکت رو هم بنویسید.
  • اهداف/نیازها: روی بخش روان‌شناسی پرسونا عمیق بشین تا بفهمین که دلیل تصمیم‌گیری کاربرها چیه؟ چه ترس‌هایی دارن؟ اهدافشون چیه؟ جواب این سوال‌ها رو از تحقیقات کاربر و سایر معیارهای در دسترس پیدا کنید.
  • رفتارها و اعتقادات: حواستون باشه که جزییات مرتبط باشن مثلا: جان که اولین باره میخواد ماشین بخره و انقدر به خاطر اطلاعات کمش در مورد ماشین‌ها دستپاچه‌ست که جرات نمیکنه از دوستاش کمک بخواد.
  • شخصیت‌ها (ویژگی‌ها): برای تعیین دسته‌‌بندی‌های ویژگی‌های شخصیتی مثل ریسک‌پذیری یا تحصیلات، به مصاحبه‌ها نگاه کنید و الگوهای بین کاربران رو شناسایی کنید. بعد از ایجاد دسته‌بندی‌ها، جای کاربرها رو توی دسته‌بندی‌ها مشخص کنید و شروع کنید به متصل کردن افراد مشابه در پرسونا. مثلا گرِگ (Greg) میتونه ترکیبی از جیمی و استیو باشه که افراد واقعی هستن که از نظر آگاهی علمی و تکنولوژی، تحصیلات و … در یک طیف هستن.

شما معمولا میتونین جایگاه کاربران‌ رو به دو بخش تقسیم کنین. بخش اصلی و فرعی. بخش اصلی شامل کاربرهایی هست که بدون اون‌ها نمیتونین کار کنین مثلا پرسونای بهینه‌ی مدیر UX که ما در تیم خودمون در سایت UXPin داشتیم.

قسمت فرعی بیشتر شبیه به جایزه‌ ست_ این‌ها همون افرادی هستن که دوست دارین به عنوان کاربر حضور داشته‌ باشن اما بودنشون همیشه لازم نیست.

قالب‌های بهینه‌ی پرسونا

وقتی نوبت به ایجاد پرسونای واقعی میرسه، لازم نیست از یه صفحه‌ی خالی شروع کنین. قالب‌های آماده‌ی زیادی برای انواع جزییات وجود داره.

Fake Crow برای جلب توجه شرکت های نوپا، این آژانس خلاق مبتنی بر L.A یک الگوی رایگان قابل دانلود را برای ایجاد پرسونای ساده ارائه میده.

Pichler Consulting یک الگوی پرسونای عالی اثر آقای رومن پیچلر هست که مشاور مدیریت محصول چابکه.

UserForge که یک ابزار ابری هست که پرسونا و قابلیت استفاده‌اش رو تست می‌کنه، برنامه‌های رایگان داره و از پرسوناهای بهینه و عمیق پشتیبانی می کنه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سلام، من امید عرب هستم

فارغ‌التحصیل مهندسی نرم‌افزار از UEL که حدود 20 سال است در حوزه‌ی دیجیتال مارکتینگ، شبکه، تولید محتوا و طراحی تجربه‌ی کاربری فعالیت داشته و دارم.

1517352420738 1

امید عرب

signature

با ما همراه شو!