در بیشتر کسب وکارها نقشه راه حکم چارچوب و مسیری را دارد که بخشهای مختلف تولید به آن وابسته هستند. مثلا بخش بازاریابی به کمک این نقشه داستانهایی طراحی میکند که میتوان با آنها مشتریان جدیدی به دست آورد یا مشتریان قدیمی را حفظ کرد. بخش امور مشتریان هم با اتکا به همین نقشه از آگاهی نمایندگان شرکت نسبت به ویژگیهای جدید محصول اطمینان حاصل میکند. تیم توسعه هم برای تخصیص منابع و تسریع فرایند تولید به نقشه راه محصول نگاه میکند. حال در فرایند تعیین نقشه راه و پیشبرد تولید هر محصول، تِمها (theme) میتوانند جایگزینی برای امکانات و ویژگیهای محصول (features) باشند. منظور از تِم چیست؟ یعنی به جای اینکه شرکت در تولید یک محصول به دنبال ایجاد ویژگی و امکانات خاصی باشد، روی حل یک مشکل تمرکز کند؛ مشکلی که مشتریان با آن دستوپنجه نرم میکنند.
تِمها در فرایند تولید محصول؛ قولی برای رفع مشکلات مشتریان
زمانی که بهطور معمول، ویژگی خاصی در تولید یک محصول در نظر گرفته میشود، اطلاعاتی از بازخورد مشتریان از طریق آن به تیم فروش میرسد. اما تِمها کمک میکنند تا دلایل بازخوردهای مشتریان کشف و به تیم فروش منتقل شود. در واقع، تم چیزی است که مشخص میکند مشتریان به چه مشکلاتی برمیخورند و یک محصول چطور میتواند ناجی این مشکلات باشد. برای رسیدن به این نقطه در تولید و یافتن راهکارهایی جهت رفع مشکلات و نیازهای مشتریان باید دادههای تیم کسبوکار قوی باشد. در صورتی که تیم فروشِ محصولات دادههای خوبی درباره نیازها و مشکلات مشتریان به دست بیاورد، امکان تولید راهکارهای نوین و جدید به جای موارد قبلی در مسیر تولید هم برایش میسر میشود.
تِمها در کسبوکار براساس دادههایی به دست میآیند که نشان میدهد مشکلات مشتریان در ارتباط با یک موضوع مرتبط با تولید محصول کسبوکارتان چیست و در نتیجه باعث میشوند که شما در مسیر تولید جهتدارتر به سمت حل آن مشکل بروید.
پس وجود تِم در کسبوکار باعث میشود تا متمرکزتر پیش بروید و حواستان در ساخت محصول به چیزهایی معطوف باشد که مشتری را بیشتر راضی نگه میدارند.
در نتیجه با تکیه بر نیازها و مشکلات مشتریان است که میتوانید دقیقتر تولید را پیش ببرید اما اگر فقط روی توسعه و ارتقای ویژگیهای یک محصول کار کنید، موفقیت چندانی نصیبتان نخواهد شد. چرا؟ چون ویژگیها در طول زمان دستخوش تغییرات میشوند و ارزشی که برای مشتری میآفریدند همیشه یکسان و مطلوب باقی نمیماند. اما تِمها که مشکلات و نیازهای مشتریان را نشانه میگیرند، همیشه جای کار دارند. با در نظرگرفتن این مشکلات در طول پیشبرد نقشه راه محصول، دید دقیقتری نسبت به خواستهها و نیازهای مشتریان به دست خواهید آورد. در نتیجه امکان تولید راهکارهای بهتر هم شدنیتر خواهند بود.
در واقع، زمانی که یک تیم تعریف دقیقی از مشکلات مشتریان دارد، یافتن راهکارها سادهتر میشود. یکی از دشوارترین بخشهای کشف راهحل برای هر مساله، تعریف صورت مساله است. اگر صورت مساله واضح و مشخص باشد، کشف راهحل آسان خواهد بود. پس مشکلات و مسائل مشتریان برای تولید باید مرکز استراتژیهای تولید را به خود اختصاص بدهد. در این صورت است که امکان برنامهریزی برای بهکارگیری منابع مختلف در جهت رفع مشکلات و مسائل هم به وجود میآید.
استراتژی با محوریت مشتریان
برای تولید استراتژی محصولات نیاز به شناخت مشتریان است. اگر همه چیز را درباره مشتریان بدانید، متمرکزتر و بهتر می توانید دست به تولید استراتژی بزنید. زمانی که روی ویژگیهای محصولات تاکید وجود دارد و فقط به آنها در فرایند تولید پرداخته میشود، سازندگان در حال بهرخ کشیدن توانایی محصول خود هستند و تلویحا میگویند که به محصول ما و تواناییهای آن نگاه کنید. اما با کارکردن روی تِمها، تولیدکنندگان به مشتریان میگویند که در حال کارکردن روی محصولی هستند که میتواند مشکلات مشتریان را رفع و حل نماید. اما اضافهکردن ویژگیها و امکانات مختلف به محصول در هر نسخه تازهای از آن، در صورتی که مشکلی اساسی از مشتری هنوز به قوت خود باقی است، عقلانی و سودآور به نظر نمیرسد.
با تمرکز تیم تولید بر مشکلات مشتریان، تغییراتی در روند کار ایجاد میشود. تغییراتی که هر یک درصدد رفع مشکلی جدی از مشتریان هستند. برای تمرکز بر روی تِمها باید در هر بار تولید چند مشکل خاص از مشتریان را در نظر بگیرید. سعی کنید که در هر نسخهای که از محصول به بازار عرضه میکنید، دو یا سه مشکل عمده مشتریان را هدف بگیرید و آنها را حل کنید. از ایجاد تغییراتی در محصول که مشکل خاصی از مشتری را رفع نمیکنند، خودداری نمایید. یادتان باشد که بهکارگیری تعداد زیادی ویژگی در یک محصول که هیچیک دوای دردی خاص از مشتری نیستند، شما را به موفقیت نمیرساند و فقط سرعت کار تولید را کاهش میدهد.
تغییر روند تحقیقات برای تولید از ویژگیهای مطلوب به ضروری
اگر مشتریان خود را نشناسید، چطور میتوانید مشکلاتشان را حل کنید و دست به تولید نقشه راهی مناسب برای محصولات خود بزنید. برای اینکه دید دقیقی نسبت به مشتری به دست بیاورید باید از دریچه نگاهش به محصولات نگاه کنید. اضافهکردن ویژگیها و امکانات رنگارنگ به یک محصول نمیتواند به تنهایی راهی برای رسیدن به سود از سوی شما و رفع نیازهای مشتریان باشد.
بهترین راه برای شناخت مشتریان در جهت تولید تِمهایی که میتوانند مشکلات آنها را حل کنند، مطالعه روی رفتار مشتری و تحقیقات گسترده است. مدیران محصول باید به سراغ تحقیقات گسترده بروند و مشتریان را زیر نظر بگیرند. لازم است تا مشخص شود که مشتریان چه نیازهایی دارند، موانع بر سر دستیابی به نیازهایشان چیست و چه خواستههایی دارند. تحقیق درباره کاربران باید با تغییر رویکرد از سوی نگاه به طراحی ویژگیها و امکانات لوکس به سمت نیازهای واقعی و مهم مشتریان پیش برود. پیگیری مشکلات مختلف مشتری و تلفیق آنها با هم برای ایجاد راهکاری مناسب میتواند راهی صحیح در جهت تولید محصولات باشد. در واقع، مشتریان باید در مرکزیت و محوریت استراتژیهای تولید قرار بگیرند.
لزوم ترک بازی رقابت با همتایان
تمرکز تیم تولید و تحقیقات مشتریان باید روی نیازها و مشکلات خریداران باشد. این رویکرد باعث خواهد شد که فرایند تولید از سمت نگاهکردن به رقبا و دریافتن برنامههای آنها معطوف به مشتری شود. تلاش برای اضافهکردن امکاناتی بیش از رقبا یا کپیبرداری یا هرگونه رقابت با آنها بدون نگاه به نیازهای مشتریان باعث از دسترفتن فرصتهای متنوع خواهد شد. رقابت میان شرکتها در بیشتر مواقع، موجب میشود که مقوله نیاز واقعی مشتریان به حاشیه برود. اما زمانی از رقبا جلو خواهید زد که تمرکزتان را روی مشتریان بگذارید و بدون تلاش برای رقابت صرف، بدون نگاه به مشتریان، مسیری مستقل از رقبا را طی کنید که در آن با تحقیقات روی مشتریان به نتایج خوبی درباره نیازهایشان رسیدهاید. اینجاست که با در نظرگرفتن راهکارهای خلاقانهای که رقبا از آن بیخبرند، امکان رشد و رسیدن به جایگاه برتر بازار را از آن خود خواهید کرد.
پس به جای مطالعه رقبا که البته آن هم خالی از لطف نیست، باید بیشتر به سراغ حفرهها و شکافهایی بروید که در بازار موجود است. یعنی کاری را پیگیری کنید که هیچکس دیگر به آن نمیپردازد. در این صورت، نتایجی را دریافت خواهید کرد که هیچکس دیگر انتظار رسیدن به آن را ندارد.
“۱۰ توصیه برای تولید نقشه راه محصولی چابک (Agile)”
بازاریابی برای راهکارها و استراتژیهای تولید
زمانی که وقت انتشار و عرضه محصولات به بازار میرسد، تیم بازاریابی باید به دنبال داستانها و سناریوهایی برای تبلیغات محصولات خود بزنند که از سوی مشتریان خریدار دارد و از سوی دیگر به تمام ابعاد تولید محصول و امکانات آن توجه میکنند. چنین کاری دشواریهایی دارد و رسیدن به انسجامی یکپارچه برای نقل داستانهایی از ویژگیهای مختلف و گاهی بیربط به همِ یک محصول کار آسانی نیست. در زمانی که تیم روی مشکلات کاربران و مشتریان خود تکیه دارد، ماجرا کمی متفاوت است و باید به سراغ روایت ماجراهایی تبلیغاتی از ویژگیهایی از محصول برود که میتوانند مشکلات مشتریان را حل کنند. تیمهای باهوش بازاریابی در همان ابتدای مسیر تولید به تیم استراتژی محصولات میپیوندند تا یکدستی و انسجام کار بازاریابی برای محصولات بعد از تولید سادهتر شود.
توسعه طراحی منسجم و یکدست محصولات
یکی از مهمترین ابعاد طراحی محصول برای مشتریان این است که مطمئن شوید، طراحی و روند تولیدتان مشکلات مشتریان را بیشتر از چیزی نمیکند که در حال حاضر وجود دارد. زمانی میتوان از این موضوع مطمئن شد و دانست که طراحی در مسیری درست پیش میرود که روند تولید با در نظرگرفتن مشکلات مشتری شروع شود. با نگاه به مشکلات مشتریان است که امکان تولید راهکارهای متنوع هم مقدور خواهد بود. انتخاب بهترین راهحلها برای رفع مشکلات مختلف با تعریف دقیق صورت مساله ممکن میشود.
زمانی که تمرکز تولید محصولات روی امکانات و ویژگیهای محصول بدون نگاه به نیازهای مشتریان میرود، کار عرضه و بازاریابی هم دشوار خواهد شد. چون مطرحکردن و معرفی ویژگیهایی که به محصولی با امکانات متنوع اضافه شده، سخت است. به ویژه زمانی که ویژگیهای جدید به قبلیها ارتباطی نداشته باشند. اما تمرکز روی نقاط مشکلساز برای مشتری و تلاش برای رفع آنها، این پیچیدگی و سردرگمی را از بین میبرد و به تیم طراحی و تولید اجازه میدهد که به هر راهکاری که بهواقع، قدرت مفید واقعشدن در مسیر تولید محصول را نمیدهد، نه بگوید. پیچیدهشدن محصول و معطوفنشدن کاربردهایش به رفع مشکلات کاربر باید از مسیر تولید کنار گذاشته شود.
بهکارگیری تِمها؛ چالشی قابلاعتنا
شرکتهایی که با محوریت اضافهکردن امکانات و ویژگیهای تازه به محصولات خود تولید را پیش میبرند در چرخاندن استراتژیها به سمت تِمگذاری کمی با مشکل روبهرو خواهند شد. برای اینکه رویکردهای تولید به سمت تِمگذاری پیش برود، نیاز به حمایت تیم استراتژی محصول از این رویکرد وجود دارد. البته بعد از نهادینهشدن تمرکز بر نیازهای مشتریان و حسکردن مزایای این روش، کمکم تِمها به عضوی جداییناپذیر از روند تولید بدل خواهند شد و مشتریان در بازار حرف اول و آخر را خواهند زد.