Skip to content

چگونه با تمرکز بر اصول بنیادین، از حداکثر پتانسیل خود استفاده کنیم…

در دنیای استارتاپ‌ها، “شکست زودهنگام” مثل آب حیات است. تنها راه رسیدن به موفقیت، تغییر مسیر است.

اما متاسفانه استارتاپ‌های زیادی را دیده‌ام که شکست خورده‌اند و به شیوه‌های بسیار احمقانه‌ای تغییر مسیر داده‌اند. درست است که برای رسیدن به موفقیت ناچارید اغلب شکست بخورید، اما باید هوشمندانه شکست بخورید. مشخصاً لازم است رو به جلو شکست بخورید.

20 دلیل شکست استارتاپ‌ها چیست؟

این اتفاق را چطور می‌شود ترسیم کرد؟ بیشتر استارتاپ‌ها این گونه تغییر مسیر می‌دهند.

how most startups pivot

شکستِ بدون پیشرفت، چیزی جز شکست بیشتر به بار نمی‌آورد. چرا این اتفاق می‌افتد؟ چون این استارتاپ‌ها متعصبانه پای خود را در یک کفش می‌کنند. آنها در ایده نسخه حداقلی محصول گیر می‌کنند و در دور باطل ساختن – سنجیدن – آموختن گرفتار می‌شوند.

تقریباً تمام کسانی که با استارتاپ‌ها سروکار دارند می‌گویند مهم‌ترین اصل، آزمایش فرضیات خود و تغییر مسیر است.

البته این کار دو مشکل اساسی دارد:

تعصب مبتکر:

بیشتر ما مشکلاتی درباره ایده‌های درخشان خود مطرح می‌کنیم و سپس سعی می‌کنیم با یافتن کوچک‌ترین مدرکی خود را قانع کنیم که مشکل را درست حدس زده‌ایم. این وضعیت، با عنوان تعصب مبتکر شناخته می‌شود. اما اگر با آزمایش کردن شروع کنیم، مجبوریم مشکلات واقعی را حدس بزنیم. این کار به دلیل تعصب فرد مبتکر بسیار سخت است. از آنجا که همواره تمایل داریم برای راه‌حلی که یافته‌ایم مشکلی جعلی بتراشیم، به احتمال زیاد خود را قانع می‌کنیم که در مسیر درستی هستیم – و این دقیقا همان چیزی است که باید از آن پرهیز کنیم.

عدم انعطاف:

اگر از مشکلی شروع کنیم که وجود ندارد، بسیار سخت است از آزمایشی که فرضیه‌مان را درباره آن مشکل رد کرده، به سلامت بیرون بیاییم. عدم تحقیق جامع در زمینه مشکل مورد نظر در شروع کار، انعطاف‌مان را از بین می‌برد و استخراج مشکلاتی که بتوان بر مبنای آن عمل کرد را از خلال یک مصاحبه بسیار دشوار می‌کند.

در شروع کار، بهتر است آموخته‌های خود را به حداکثر برسانید تا زمان رسیدن به ترکیبی سازگار از محصول/ بازار به حداقل برسد. به جای آنکه در اسرع وقت نسخه حداقلی محصول (MVP) خود را بسازید، از حداقل درک قابل‌قبول شروع کنید.

هر ایده جدید باید از حداقل درک قابل‌قبول (MVU) آغاز شود

“معمول‌ترین اشتباهی که استارتاپ‌ها مرتکب می‌شوند، این است که برای مشکلاتی راه‌حل پیدا می‌کنند که وجود ندارد”.

پل گراهام

تاکنون دیده‌اید کارآفرینان موفق چطور درباره چشم‌انداز کاری خود حرف می‌زنند؟ آنها قادرند تصویری از آینده ترسیم کنند که رسیدن به آن تقریباً اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

بیشتر کارآفرینان می‌دانند چشم‌انداز، ارائه تصویری الهام‌بخش از آینده است. کارآفرینان موفق می‌دانند یک چشم‌انداز خوب ترکیبی از روندهای جاری و تغییر در نیازهای مشتری است.

برای رسیدن به یک چشم‌انداز خوب، لازم است حداقل درک قابل قبول را از این موارد داشته باشیم:
  1. روندهای جاری (Trends): کدام یک از روندهای جاری، کار روی چشم‌انداز شما را بیش از پیش حائز اهمیت جلوه می‌دهد؟ این روندها می‌توانند روندهای تکنولوژیک (رایانش ابری)، روندهای مصرف‌کنندگان (اهمیت تجربه کاربری)، روندهای حقوقی (مقررات عمومی حفاظت از داده اتحادیه اروپا (GDPR))، روندهای اقتصادی (بحران اقتصادی در 2008) و غیره باشند.
  2. مشتری: مشتری شما چه کسی است؟
  3. کار مشتری: مشتریان شما سعی دارند چه کارهایی انجام دهند؟ مثلاً راه‌اندازی یک استارتاپ (شتاب‌دهنده)، رفتن از مکان الف به مکان ب (اوبر)، یا گسترش تیم خود (انجل کو)
  4. فرایند: روند فعلی کار مشتریان شما چگونه است؟
  5. مشکل: اولین مشکل فرایند فعلی چیست؟
  6. راهکار‌های جایگزین: مشتریان چه راهکار‌های جایگزینی دارند؟
  7. شکایات: راه‌حل‌های فعلی چه دردسرهایی دارد؟

سپس می‌توانید این داده‌ها را به صورت یک بیانیه درآورید:

برای …………. (مشتری)، ضروری است که …………. (کار مشتری). روش فعلی انجام این کار چنین است که …………. (فرایند)، اما این روند با چالش‌هایی همراه است، چون …………. (مشکل). در حال حاضر مشتریان با …………. (راهکارهای جایگزین) این مشکل را حل می‌کنند. اما با این حال …………. (شکایات).

امکان طرح این مشکل و برطرف کردن آن به دلیل …………. (روندهای جاری)، بیش از پیش واجب و حیاتی است.

وقتی چنین بیانیه‌ای داشته‌باشیم، می‌توانیم آن را جلوی کارشناسان و مشتریان بگذاریم و ببینیم راه را درست رفته‌ایم یا نه. وقتی به چنین بیانیه‌ای رسیدیم، آنگاه می‌توانیم ابهاماتی را که درباره نیازهای واقعی مشتری و روندهای جاری داریم، برطرف کنیم. می‌توانیم دریابیم که به ابداع نزدیک شده‌ایم یا به اوهام.

اکتشافات خود را گسترش دهید

از حداقل درک قابل‌قبول شروع کنید. این کار کلید افزایش حداکثری آموخته‌ها است و به شما کمک می‌کند بیشترین شانس موفقیت را برای خود رقم بزنید. این کار مانع از آن می‌شود که بدون آمادگی کافی، دست به ساختن محصول بزنید. فعلاً لازم نیست نگران طراحی یا کدنویسی باشید.

به کمک حداقل درک قابل‌قبول، توجه خود را بر یادگیری متمرکز می‌کنید. یادگیری بنیانی است که برای شروع ساخت هر محصولی به آن نیاز دارید.

با این حال، انجام این کار چندان ساده نیست. برای رسیدن به حداقل درک قابل‌قبول، لازم است حقیقتاً صادقانه و موشکافانه رفتار کنید. اما اگر به جای آن که در اولین فرصت، دست به کار ساختن نسخه حداقلی محصول شوید، کار را از حداقل درک قابل‌قبول شروع کنید، زحمت زیادی از دوش‌تان برداشته خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سلام، من امید عرب هستم

فارغ‌التحصیل مهندسی نرم‌افزار از UEL که حدود 20 سال است در حوزه‌ی دیجیتال مارکتینگ، شبکه، تولید محتوا و طراحی تجربه‌ی کاربری فعالیت داشته و دارم.

1517352420738 1

امید عرب

signature

با ما همراه شو!